بانوی آب و آیینه
داستانی از مدافع ولایت، حضرت فاطمه زهرا(س)
?هنوز در صحنه روزگار آدمی خلق نشده که الفبای زندگی را برای بشر آموزش دهد.
?هنوز روح ندای هل اتی علی الانسان در جان بشریت نفوذ نکرده بود.
?نوری از نام فاطر خداوند مشتق شده است به نام فاطمه… تا الگویی باشد برای ظلمت جهانیان
✅لحظه های زندگی حضرت زهرای اطهر (س) از ابعاد مختلف ، سراسر درس است برای تعالی مکتب انسانیت
یکی از ابعاد وجودی حضرت دفاع از مکتب ?حق و ولایت ?می باشد .
لذا به ارائه مطالبی در خصوص ولایت پذیری حضرت زهرا سلام الله علیها خواهیم پرداخت.
#قسمت_اول (بانوی آب و آیینه در دفاع از ولایت)
زمین منتظر نگاه آسمانی بهترین خلق خداوند بود ولی زخم های مشرکانی که درد جهل داشتند بر جان مبارک خاتم پیامبران نقش بسته بود.
مادر جان شما چون پرستاری زخم های قریشیان را مداوا می کردی و در صحنه های مختلف به یاری حق و دفاع از ولایت پدرتان می شتافتید.
وقتی که رسول مهربانی در مسجد مشغول راز و نیاز بود یکی از کور دلان قریش، چشمان ظلمانی اش طاقت دیدن آن نور الهی را نداشت ، شکمبه ای از شتر را بر سر مبارک جدم گذاشتند و شبنم هایی از جنس شقایق از چشمان شما جاری شد ، درآن زمان شما مهربانانه از مقام نبوت دفاع نمودی و به یاری پدر شتافتید ….
#قسمت_دوم (بانوی آب و آیینه در دفاع از ولایت)
روز هایی که ملائک وار بال و پر خود را بر زخم های پدر می گشودید ایشان را فراتر از پدربودن درک می کردید .
او را رسول الله خطاب کردید تا برای جهانیان الگوی ولایت پذیری باشید.
و جدم شما را ام ابیها خطاب کرد تا مردم بدانند که یگانه فرزندش مسجود ملائک است.
و بدانند که صورت حورائی شما در دستان محبوب خدا نوازش شده وجایی برای چنگال های دیوصفتان ندارد اما حیف…..
زمان همان زمانه بود و مردم همان مردم ، تنها جدم نبود .
شما مشغول مهمان نوازی ملائکی بودید که برای تسلیت گفتن غم از دست دادن پدر نزد شما روانه شده بودند٬
ناگهان خبری رسید!
که عده ای چنگال طمع بر ولایت مومنین زده اند و نگاه های آلوده خود را از وصایای پیامبر ربوده اند آنگاه شما شجاعانه کمر همت بر دفاع از ولایت بستید در حالی که هیچ یاوری نداشتید،در آن روز هیچ مکان سقف داری بد تر از آن سقیفه نبود که حق را از اهلش ربودند و به ناحق غصب کردند .
مادر جان اندوه و داغ آن روز دلم را سخت آشفته می کند .
شاید هنگامی که به حیات خانه رفتید یاد روز هایی را می کردید که جد بزرگوارم از در وارد می شد و سراسر وجود شما را شوق فرامیگرفت،
در و دیوار خانه هنوز بوی نسیمی را داشت که از قدم های رسول خدا جاری شده بود.
اما به غم واندوه از دست دادن پدر ٬ درد فراق دیگری افزوده شد تنها برای اینکه از حق ولایت امیر المومنین دفاع نمودی…
#قسمت_سوم
(بانوی آب و آیینه در دفاع از ولایت)
چشمان آسمانی شما در راه احقاق حق ولایت امیر المومنین گشوده شده بود و هیچ واهمه ای از پس گرفتن آن نداشتید.
خطبه ای که در مسجد خواندید ندای حقیقت طلبی شما را به گوش جهانیان رسانید ولی قلب های زنگ زده چطور میتواند لایق شنیدن حرفهای شما باشد.
مادر جان کسی که حق ولایت را غصب میکند چه واهمه ای دارد از غصب فدک!
در دفاع از امام زمانتان تا لبهایتان را گشودید آوای پیامبرگونه حرفهایتان وجدان های بیدار را به اشک واداشت و اسباب رسوایی غاصبان حق ولایت برای مردم آشکار گردید.
فدک را به دست گرفتید و در کوچه های بنی هاشم راهی شدید… اما سنگینی چنگال های عدو تا ابد بر دل ما سنگینی میکند مادر جان…
روزی خواهد رسید که اراده خداوند محقق شده و دشمنانتان شاهد حاکمیت الله در زمین خواهند شد.